در من ترانه های قشنگی نشسته اند انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند ازشور و مستی ِ پدران ِ گذ شته مان حالا به من رسیده و در من نشسته اند ... من باز گیج می شوم از موج واژه ها این بغضهای تازه که در من شکسته اند من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم اما تمام پنــــجره ها ی تــو بستـــه اند
نوشته شده در سه شنبه 90/7/19ساعت
2:24 عصر توسط روژینا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |