زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با در یافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه ی یک تنهاییست دل من که به اندازه ی یک عشقست به بهانه های ساده ی خوشبخت ی خود می نگرد به زوال زیبای گل ها رد گلدان به نهالی که تو در با غچه ی خانمان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه ی یک پنجره می خوانند
نوشته شده در پنج شنبه 90/10/8ساعت
4:58 عصر توسط روژینا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |